کد مطلب:314413 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:441

معجزه ی ابوالفضل بود که کامیون ایستاد
جناب حجت الاسلام و المسلمین عالم عامل، آقای شیخ عبدالصالح انتصاری مازندرانی، طی مكتوبی دو كرامت به دفتر انتشارات مكتب الحسین علیه السلام ارسال نموده اند:

1. روستایی به نام آغوز دره در منطقه ی هزار جریب مازندران تابع شهرستان بهشهر دارای حسینیه ی بسیار كوچكی بود كه گنجایش مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام را نداشت لذا برای توسعه و تجدید بنا یكی از بستگانم خانه ی خود را به حسینیه تقدیم نمود.

ساختمان قدیمی تخریب شد زمینه مسطح شد برای بنایی. من و سه نفر از



[ صفحه 350]



دوستان به بهشهر رفتیم و به مقدار یك كامیون میل گرد و سیمان و دیگر لوازم بنایی خریداری نمودیم و از جاده گلوگاه هزار جریب به سوی روستا حركت نمودیم. پیچ های جاده را یكی پس از دیگری پشت سر گذاشته و در میان جنگل به بالای كوه در حركت بودیم. به پیچ بزرگی رسیدیم، ناگهان كامیون به عقب برگشت و سرخورد، راننده و سرنشینان ما همه یك صدا می گفتیم: یا اباالفضل، یا اباالفضل! از خود ناامید و به ذیل عنایات حضرت عباس علیه السلام متوسل شدیم، پشت سر یك طرف كوه و طرف دیگر دره عمیقی بود. كامیون برگشت تا این كه به پرتگاه رسید و حتی یك چرخ عقب از جاده خارج شد و چرخ دیگر به خاك های كنار جاده برخورد كرد و ایستاد. فورا از ماشین پیاده شدیم، نگاهی به دره انداخته گفتیم: اگر سقوط می كردیم از كامیون و سرنشینان خبری نمی ماند. معجزه ی ابوالفضل علیه السلام بود كه كامیون ایستاد، و الا طبق روال عادی مقدار كمی خاك مانع نمی شد. خدا را شكر كردیم كه سالم ماندیم، راننده و دو نفر دیگر به همراهی او به شهر گلوگاه برگشتند و با صاحب كامیون تلفنی تماس گرفتند، او با یك دستگاه جرثقیل از گرگان به كمك آمد، اما جرثقیل هم نتوانست كاری انجام دهد؛ چون خودش هم سر می خورد، چرا كه بعد از غروب آفتاب بود و یخبندان سختی بود. حتی كلنگ هم در شكستن یخ كاری نبود. بعد از مأیوس شدن، كامیون از جرثقیل، راننده كامیون پشت فرمان رفت و با صدا زدن حضرت ابوالفضل ماشین را روشن نمود. هرچه او را مانع شدیم اعتنا نكرد در حالی كه نفس هایمان در سینه قطع شده و قلب هایمان از سینه می خواست بیرون بیاید. مقدار كمی گاز داد و با حركت مختصر چنان دنباله ماشین از طرف دره به طرف كوه به گردش درآمد كه راننده با خوشحالی گفت: نجات پیدا كردیم و ما هم خدا را شكر نمودیم. كامیون مقداری دنده عقب برگشت و مجددا با گرفتن گاز از پیچ بالا رفت و شب ساعت 12 به مقصد خود رسیدیم هم با سلامتی خود و كامیون و راننده و حتی وسائل بنایی در حالی كه مكرر خواستیم برای حفظ كامیون و جان راننده وسائل میل گرد و سیمان و غیره را به زمین بریزد و خود را نجات بدهد. اما قبول نكرد و گفت مربوط به امام حسین و ابوالفضل علیهماالسلام است همه را باید سالم به مقصد برسانیم و همین طور هم شد. و این فقط و فقط معجزه ی قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام بوده است سلام الله علیه.



[ صفحه 351]